Hi all
Can someone please please do a translation of Javab and Mohtaj.
Thank you!
Javab
در جواب نامه ی تو
نارفیق از تو نوشتم
از تو که شد با تو آغاز
لحظه لحظه سرنوشتم
رفتی اما کردی یادم
آخه یار با وفاتم
واسه فهمیدن حرفات
منو کم داری فداتم
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا ، چرا ؟!
با نگاه مهربونت
قفل قلبمو تو بستی
ساز تو تار دلم بود
زدی تارمو شکستی
واسه ویرون شدن ما
می زدی تیشه دو دستی
باورت نمیشه اما
خود تو عهدو شکستی
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبهای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا ،چرا ؟!
حالا اینجا تک و تنها
پرپر گذشته هاتم
نارفیقانه بریدی
ول من هنوز باهاتم
هر دو مون تنهای تنها
هر کدوم یه جای دنیا
جای تو خالی اینجا
جای من خالیه اون جا
تنهایی دستای ما
با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبهای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا ، چرا ؟
*******
Mohtaj
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
بر من نفسی نیست ، نفسی نیست
در خانه کسی نیست
نکن امروز را فردا
بیا با ما که فردایی نمی ماند
که از تقدیر و فال ما
در این دنیا کسی چیزی نمی داند
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما
در تو شده ام گم به من دسترسی نیست
نکن امروز را فردا
دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین ای یار
دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا
تویی تنها ، منم تنها
نکن امروز را فردا ، بیا با ما ، بیا تا ما
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست