Faramarz Assef - Haji

Thread: Faramarz Assef - Haji

Tags: None
  1. ml1933 said:

    Default Faramarz Assef - Haji

    Hi, I have been listening to this song for many years and it is one of my faviorate songs. If anyone could translate it, it would be greatly appreciated!!!
    Last edited by afsaneh; 09-01-2012 at 05:30 AM. Reason: Artist – Song name or names
     
  2. ml1933 said:

    Default

    http://video.google.com/videoplay?do...54505439882386

    here is a video of the song, if anyone can please help me out it would be awsome
     
  3. tannaz's Avatar

    tannaz said:

    Default

    If you just find the lyric and put it here I will be more than happy to help you with that
     
  4. ml1933 said:

    Default

    مبارک من کجام؟

    اینجا حاجی
    اینجا حاجی
    چند روزیه خواب می*بینی
    بگو ببینم حال شما چطوره
    آخ مزاج امسال شما چطوره؟

    وای وای
    وای وای
    چی بگم که چی شدم
    چی بگم که چی شدم

    خوب بودم بد شدم

    بد بودم بهتر شدم
    اولش بهتر شدم
    و بعدش یهو بدتر شدم
    و تو عالم بهتر شدن
    یواش*یواش یواش*یواش

    بدترتر از بدتر شدم

    وایییییییییییییی
    طبق امار دقیق تو دفتری دفتری
    دفتری در ثبت و اسناد محل
    ده دوازده سال پیش از مملکت خارج شدم
    نذر کردم واسه یک لقمه نون و یه مدرک مهندسی
    نذر بیجا کردم و آواره دنیا شدم

    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بنده چی شدم
    چاکرت در یک زمان، یک زمان ،
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    اِ، پس می*گی در یک زمان، یک زمان، یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدی

    یه روز از سر پل تجریش یا ونک
    بگی نگی همچین کم کمک
    پای پیاده نم نمک
    گاهی سوار قاطرک
    و گاهی به پشت اون خرک
    میون دو صد هزار سرک
    این چاکر آزرده دل
    با شکوه از دست فلک

    یه سری به صحراها زدم
    یه دلی به دریاها زدم
    لورنس صحراها شدم
    و کلمبوس دریا شدم

    اِ، یه سری به صحراها زدی
    یه دلی به دریاها زدی
    یه چیزی وسط صحرا شدی
    ویه چیزی وسط دریا شدی

    آخ جاه و جلال پیشکشتون
    مال و منال ارزونیتون
    یا بیشترک و یا کمترک
    فرق نداره به درک
    وقتی میشی زهره ترک

    یه سری به صحراها زدم
    یه دلی به دریاها زدم
    لورنس صحراها شدم
    و کلمبوس دریا شدم

    منی که از منی که از
    منی که از سمفونی
    وزوزو وزوزوز زنبور سیاه
    در گوشم و
    از زهر مار و نیش عقرب
    با صدای نی لبک
    وسط کویری از نمک
    تو بازی چرخ و فلک
    اونم بدون شاپرک
    می ترسم می لرزم می*میرم
    سینه سپر کردم و صبر کردم و
    دوری زدم و با کمک ایزد دانا و توانا
    در حدود یه دو ماهی نه دو سالی
    چی بگم یکی دو سه سالی
    رو زمین تو آسمون
    چهار دست و پا
    با چنگ و دندون
    یه نفس
    دویدم، چریدم، خزیدم، پریدم
    دویدم و دویدم به شهر غم رسیدم
    اما دلم تو این شهر طاقت غم نداره
    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    اما تو شهر فرنگ
    اما تو شهر فرنگ
    فصل اول
    پمپ بنزین و زمین و ظرفشویی
    فصل دوم با جک و چرخ و اوتول آشنا شدم
    کی میگه کی میگه رانندگی در دوره سازندگی کار بده
    چاکرت، چاکرت با اون هم بالندگی راننده*ای قابل شدم
    فصل سوم که نگو

    فصل سوم که نگو
    فصل سوم با حصول یک گرین کارت، گرین کارت، گرین کارت تمیز
    این حقیر این حقیر از دست آجودان محل راحت شدم
    قصه اینجا که رسید
    جون ما به لب رسید
    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید

    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید
    اما تو فصل چهار
    اما تو فصل چهار
    فصل چهارم
    ضمن کسب مدرکی، مدرکی،
    مدرکی در رشته مهندسی

    جان نثار، جان نثار در جامع جمع امور
    دکتری، دکتری، دکتری، دکترتر از دکترشدم

    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بندی چی شدم
    چاکرت در یک زمان یک زمان
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    وای وای چطور شد؟
    بذار ببینم چطور شد
    وای وای چطور شد؟
    آخ آخ آخ ولوشد
    وای وای چطور شد؟
    نه نه، نه نمیگم چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    آخه چیکار داری چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    حاجی شمسی خانم قدسی خانم بابا شمسی خانم ولو شد

    سلام حاجی جون
    رفته بودم مانیکوریست
    بعدم پیش ادی توریست
    وا
    دست دست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    وا
    دست دست

    رفته بودم مانیکوری
    بعدم پیش ادی توریست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    عجب عجب
    تو سرسرای این شهر
    هرجا قدم گذاشتم
    هر جا سرک کشیدم
    جز اسم تو ندیدم
    شمع محل تو بودی
    سپیده صبح تو بودی
    حاجی جون من تو بودی
    وای حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    آخه این کمره
    یا فنره
    حاجی این فنره یا شاه فنره
    وعده ما تهرونجلس نبش در لوس*انجلس
    چی شد
    تهرانجلس نبش در لوس*انجلس
    جون


    به هر حال به هر حال

    به هر حال به هر حال

    بعد عمری
    توی این شهر
    هی از این شاخه به اون شاخه پریدن

    و به جایی نرسیدن

    جون این مخلص بیچاره بیمایه کم پول گرفتار به لب آمد
    و دو امر متضاد و متفاوت به حقیر گشت مسلم:
    یا بدون هنر و کوشش و جدیت و تدبیر عمل کاری حسابی توی این شهر نتوان یافت
    یا که با پشت هم اندازی، دغل سازی و خود سازی و خر کردن مردم


    [ آهنگ های ایرانی و موزیک آلبوم های جدید در ایران ترانه ]

    بخور از جیب همه آبی و نانی و هماندم بفرست یه صلواتی به روان پاک این مردم دلخسته اواره کم پول گرفتار

    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    بسه بسه بسه خسته*ام

    بسه بسه بسه خسته*ام

    مبارک مبارک

    اگه حاجی از راه برسه و سلام و علیکی بکنه و با این و با اون دم بزنه

    جون من بگو

    مرگ من بگو

    به ما نمیگن حاجی یه تکون

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    به ما نمیگن حاجی دو تکون؟

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم


    فرستنده متن : همایون
     
  5. ml1933 said:

    Default

    can anyone please help? It would mean a lot to me!!
     
  6. tannaz's Avatar

    tannaz said:

    Default

    مبارک من کجام؟

    (Mobarak, where am I?( Mobarak is a character who shows up on new persian year which is in April and he is a funny character who makes others laugh and brings happiness)
    اینجا حاجی

    (I am here haji, (Haji is his boss))
    اینجا حاجی

    (I am here Haji)
    چند روزیه خواب می*بینی

    ( You have been dreaming for some days)
    بگو ببینم حال شما چطوره

    ( Tell me, how are you?)
    آخ مزاج امسال شما چطوره؟

    (akh, tell me how are you feeling this year?)
    وای وای

    (vay, vay)
    وای وای

    (vay, vay)

    چی بگم که چی شدم

    (What do I say about my state)
    چی بگم که چی شدم

    (What do I say about my state)

    خوب بودم بد شدم


    (I was good, now I am bad)
    بد بودم بهتر شدم

    (I was bad, now I am better)
    اولش بهتر شدم

    (At first, I became better)
    و بعدش یهو بدتر شدم

    (Then, sudedenly I became worse)
    و تو عالم بهتر شدن

    (and when I was better)
    یواش*یواش یواش*یواش

    (Slowly, slowly, slowly, slowly)
    بدترتر از بدتر شدم

    (I became even worse than before)
    وایییییییییییییی

    (vayyyyyyyyyyyyyyy)
    طبق امار دقیق تو دفتری دفتری

    (Based on exact statics in artistic notebook)
    دفتری در ثبت و اسناد محل

    (A note book that was registered)
    ده دوازده سال پیش از مملکت خارج شدم

    (I came out of my country ten or twelve years ago)
    نذر کردم واسه یک لقمه نون و یه مدرک مهندسی

    (I vowed for one piece of bread and an engineering degree)
    نذر بیجا کردم و آواره دنیا شدم

    (My vow was useless and I became homeless)
    حاجی بنده چی بودم

    (Haji, what I was)
    حاجی بنده چی شدم

    (Haji, look at me now what I have turned in to)
    چاکرت در یک زمان، یک زمان ،

    (You servent at that moment, at that moment)
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    (Becomes embaressed in front of everyone)

    اِ، پس می*گی در یک زمان، یک زمان، یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدی

    (oooh, so you say....Repeat)

    یه روز از سر پل تجریش یا ونک

    (One day from Tajrish bridge or Vanak square)
    بگی نگی همچین کم کمک

    (Slowly)
    پای پیاده نم نمک

    (I walked)
    گاهی سوار قاطرک

    (Sometimes I was riding a mule)
    و گاهی به پشت اون خرک

    (and sometimes I was ridining a small donkey hahhaha)
    میون دو صد هزار سرک

    (Among all those people)
    این چاکر آزرده دل

    ( me, this sad servant)
    با شکوه از دست فلک

    (With complaint from destiney)

    یه سری به صحراها زدم

    ( I went to deserts)
    یه دلی به دریاها زدم

    (I swam in oceans)
    لورنس صحراها شدم

    (I became like laurance in deserts)
    و کلمبوس دریا شدم

    (and I became a Columbis in oceans I get to know them very well)

    اِ، یه سری به صحراها زدی
    یه دلی به دریاها زدی
    یه چیزی وسط صحرا شدی
    ویه چیزی وسط دریا شدی

    آخ جاه و جلال پیشکشتون
    مال و منال ارزونیتون
    یا بیشترک و یا کمترک
    فرق نداره به درک
    وقتی میشی زهره ترک

    یه سری به صحراها زدم
    یه دلی به دریاها زدم
    لورنس صحراها شدم
    و کلمبوس دریا شدم

    منی که از منی که از
    منی که از سمفونی
    وزوزو وزوزوز زنبور سیاه
    در گوشم و
    از زهر مار و نیش عقرب
    با صدای نی لبک
    وسط کویری از نمک
    تو بازی چرخ و فلک
    اونم بدون شاپرک
    می ترسم می لرزم می*میرم
    سینه سپر کردم و صبر کردم و
    دوری زدم و با کمک ایزد دانا و توانا
    در حدود یه دو ماهی نه دو سالی
    چی بگم یکی دو سه سالی
    رو زمین تو آسمون
    چهار دست و پا
    با چنگ و دندون
    یه نفس
    دویدم، چریدم، خزیدم، پریدم
    دویدم و دویدم به شهر غم رسیدم
    اما دلم تو این شهر طاقت غم نداره
    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    اما تو شهر فرنگ
    اما تو شهر فرنگ
    فصل اول
    پمپ بنزین و زمین و ظرفشویی
    فصل دوم با جک و چرخ و اوتول آشنا شدم
    کی میگه کی میگه رانندگی در دوره سازندگی کار بده
    چاکرت، چاکرت با اون هم بالندگی راننده*ای قابل شدم
    فصل سوم که نگو

    فصل سوم که نگو
    فصل سوم با حصول یک گرین کارت، گرین کارت، گرین کارت تمیز
    این حقیر این حقیر از دست آجودان محل راحت شدم
    قصه اینجا که رسید
    جون ما به لب رسید
    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید

    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید
    اما تو فصل چهار
    اما تو فصل چهار
    فصل چهارم
    ضمن کسب مدرکی، مدرکی،
    مدرکی در رشته مهندسی

    جان نثار، جان نثار در جامع جمع امور
    دکتری، دکتری، دکتری، دکترتر از دکترشدم

    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بندی چی شدم
    چاکرت در یک زمان یک زمان
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    وای وای چطور شد؟
    بذار ببینم چطور شد
    وای وای چطور شد؟
    آخ آخ آخ ولوشد
    وای وای چطور شد؟
    نه نه، نه نمیگم چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    آخه چیکار داری چطور شد

    وای وای چطور شد؟
    حاجی شمسی خانم قدسی خانم بابا شمسی خانم ولو شد

    سلام حاجی جون
    رفته بودم مانیکوریست
    بعدم پیش ادی توریست
    وا
    دست دست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    وا
    دست دست

    رفته بودم مانیکوری
    بعدم پیش ادی توریست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    عجب عجب
    تو سرسرای این شهر
    هرجا قدم گذاشتم
    هر جا سرک کشیدم
    جز اسم تو ندیدم
    شمع محل تو بودی
    سپیده صبح تو بودی
    حاجی جون من تو بودی
    وای حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    آخه این کمره
    یا فنره
    حاجی این فنره یا شاه فنره
    وعده ما تهرونجلس نبش در لوس*انجلس
    چی شد
    تهرانجلس نبش در لوس*انجلس
    جون


    به هر حال به هر حال

    به هر حال به هر حال

    بعد عمری
    توی این شهر
    هی از این شاخه به اون شاخه پریدن

    و به جایی نرسیدن

    جون این مخلص بیچاره بیمایه کم پول گرفتار به لب آمد
    و دو امر متضاد و متفاوت به حقیر گشت مسلم:
    یا بدون هنر و کوشش و جدیت و تدبیر عمل کاری حسابی توی این شهر نتوان یافت
    یا که با پشت هم اندازی، دغل سازی و خود سازی و خر کردن مردم


    [ آهنگ های ایرانی و موزیک آلبوم های جدید در ایران ترانه ]

    بخور از جیب همه آبی و نانی و هماندم بفرست یه صلواتی به روان پاک این مردم دلخسته اواره کم پول گرفتار

    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    بسه بسه بسه خسته*ام

    بسه بسه بسه خسته*ام

    مبارک مبارک

    اگه حاجی از راه برسه و سلام و علیکی بکنه و با این و با اون دم بزنه

    جون من بگو

    مرگ من بگو

    به ما نمیگن حاجی یه تکون

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    به ما نمیگن حاجی دو تکون؟

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم
     
  7. tannaz's Avatar

    tannaz said:

    Default

    I will translate the rest later if u don't mind
     
  8. ml1933 said:

    Default

    ok thank you so much!!!!
     
  9. tannaz's Avatar

    tannaz said:

    Default

    مبارک من کجام؟

    (Mobarak, where am I?( Mobarak is a character who shows up on new persian year which is in April and he is a funny character who makes others laugh and brings happiness)
    اینجا حاجی

    (I am here haji, (Haji is his boss))
    اینجا حاجی

    (I am here Haji)
    چند روزیه خواب می*بینی

    ( You have been dreaming for some days)
    بگو ببینم حال شما چطوره

    ( Tell me, how are you?)
    آخ مزاج امسال شما چطوره؟

    (akh, tell me how are you feeling this year?)
    وای وای

    (vay, vay)
    وای وای

    (vay, vay)

    چی بگم که چی شدم

    (What do I say about my state)
    چی بگم که چی شدم

    (What do I say about my state)

    خوب بودم بد شدم


    (I was good, now I am bad)
    بد بودم بهتر شدم

    (I was bad, now I am better)
    اولش بهتر شدم

    (At first, I became better)
    و بعدش یهو بدتر شدم

    (Then, sudedenly I became worse)
    و تو عالم بهتر شدن

    (and when I was better)
    یواش*یواش یواش*یواش

    (Slowly, slowly, slowly, slowly)
    بدترتر از بدتر شدم

    (I became even worse than before)
    وایییییییییییییی

    (vayyyyyyyyyyyyyyy)
    طبق امار دقیق تو دفتری دفتری

    (Based on exact statics in artistic notebook)
    دفتری در ثبت و اسناد محل

    (A note book that was registered)
    ده دوازده سال پیش از مملکت خارج شدم

    (I came out of my country ten or twelve years ago)
    نذر کردم واسه یک لقمه نون و یه مدرک مهندسی

    (I vowed for one piece of bread and an engineering degree)
    نذر بیجا کردم و آواره دنیا شدم

    (My vow was useless and I became homeless)
    حاجی بنده چی بودم

    (Haji, what I was)
    حاجی بنده چی شدم

    (Haji, look at me now what I have turned in to)
    چاکرت در یک زمان، یک زمان ،

    (You servent at that moment, at that moment)
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    (Becomes embaressed in front of everyone)

    اِ، پس می*گی در یک زمان، یک زمان، یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدی

    (oooh, so you say....Repeat)

    یه روز از سر پل تجریش یا ونک

    (One day from Tajrish bridge or Vanak square)
    بگی نگی همچین کم کمک

    (Slowly)
    پای پیاده نم نمک

    (I walked)
    گاهی سوار قاطرک

    (Sometimes I was riding a mule)
    و گاهی به پشت اون خرک

    (and sometimes I was ridining a small donkey hahhaha)
    میون دو صد هزار سرک

    (Among all those people)
    این چاکر آزرده دل

    ( me, this sad servant)
    با شکوه از دست فلک

    (With complaint from destiney)

    یه سری به صحراها زدم

    ( I went to deserts)
    یه دلی به دریاها زدم

    (I swam in oceans)
    لورنس صحراها شدم

    (I became like laurance in deserts)
    و کلمبوس دریا شدم

    (and I became a Columbis in oceans I get to know them very well)

    اِ، یه سری به صحراها زدی

    (eh, You visited deserts)
    یه دلی به دریاها زدی

    (You swam in oceans)
    یه چیزی وسط صحرا شدی

    (You became a part of desert)
    ویه چیزی وسط دریا شدی

    (And you became a part of a ocean)

    آخ جاه و جلال پیشکشتون

    (Akh, wealth and glory become yours)
    مال و منال ارزونیتون

    (May you have money)
    یا بیشترک و یا کمترک

    (Either less or more)
    فرق نداره به درک

    (Does not matter, the hell with it)
    وقتی میشی زهره ترک

    (When you get scared)
    منی که از منی که از

    (Me from me that....Just silly does not have any meaning)
    منی که از سمفونی

    (I,... from symphony)
    وزوزو وزوزوز زنبور سیاه

    (From the veeeeez of the black bee)
    در گوشم و

    (In my ear and)
    از زهر مار و نیش عقرب

    (From snake's poison and scorpio's sting)
    با صدای نی لبک

    (With the voice of ney)
    وسط کویری از نمک

    (In the middle of a salt derest)
    تو بازی چرخ و فلک

    (In the play of girandole)
    اونم بدون شاپرک

    (Without a butterfly)
    می ترسم می لرزم می*میرم

    (I get scared, I shiver, and I die)
    سینه سپر کردم و صبر کردم و

    (I got ready and waited)
    دوری زدم و با کمک ایزد دانا و توانا

    (I turned and with the help of powerful and learned God)
    در حدود یه دو ماهی نه دو سالی

    (After about two months, no two years)
    چی بگم یکی دو سه سالی

    (What should I say, one two or three years)
    رو زمین تو آسمون

    (On earth or in the sky)
    چهار دست و پا

    (On all fours)
    با چنگ و دندون

    (With claw and tooth, very hard)
    یه نفس

    (with one breath)
    دویدم، چریدم، خزیدم، پریدم

    (I ran, grazed, creeped, and flied)
    دویدم و دویدم به شهر غم رسیدم

    (I ran and ran until I reached the city of sadness)
    اما دلم تو این شهر طاقت غم نداره

    (But in the city of sadness I can not bare to be sad)
    حاجی سر جدت قسم

    (Haji, swear to your grandparents' souls)
    تو رو به جمالت قسم

    (Swear to your handsome face)
    اینور قر بدم یار گله داره

    (I danced here and friend complained)
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره

    (No one is happy in this foreign city.... no one is in the state to get happy from my dance)
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست

    (There is no sugar or candy if I dance here... No one is in a mood to give me shabash...)
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    (Haji, there is no cure for my heart pain)

    اما تو شهر فرنگ

    (But in foreign city or usa, or the city that all the stuff happens in it)
    اما تو شهر فرنگ

    (But in foreign city)
    فصل اول

    (At first)
    پمپ بنزین و زمین و ظرفشویی

    (I was working at the gas station, then I was washing dishes)
    فصل دوم با جک و چرخ و اوتول آشنا شدم

    (Then, I became a tailor)
    کی میگه کی میگه رانندگی در دوره سازندگی کار بده

    (Who says that being a taxi driver in a modern age is bad?)
    چاکرت، چاکرت با اون هم بالندگی راننده*ای قابل شدم

    (Your servant...your servant which is me became a very skillful taxi driver)
    فصل سوم که نگو

    (Don't talk about a third part)

    فصل سوم که نگو

    (Don't talk about the third part)
    فصل سوم با حصول یک گرین کارت، گرین کارت، گرین کارت تمیز

    (Third after getting a nice clean green card)
    این حقیر این حقیر از دست آجودان محل راحت شدم

    (Your humble, did not have to be worried about the police )
    قصه اینجا که رسید

    (When the story reach to here)
    جون ما به لب رسید

    (I died... Its an expression means it was a long story)
    نذر ما ادا شد و

    (I paid my vow)
    فصل چهار از راه رسید

    (Then the forth part started)

    نذر ما ادا شد و
    فصل چهار از راه رسید
    اما تو فصل چهار

    (But in part four)
    اما تو فصل چهار
    فصل چهارم

    (Forth part)
    ضمن کسب مدرکی، مدرکی،

    (After getting my diploma in engeeniering)
    مدرکی در رشته مهندسی

    جان نثار، جان نثار در جامع جمع امور

    (Then, this humble person in university)
    دکتری، دکتری، دکتری، دکترتر از دکترشدم

    (I became a doctor)
    حاجی بنده چی بودم
    حاجی بندی چی شدم
    چاکرت در یک زمان یک زمان
    یک زمان شرمنده هم چین و هم ماچین شدم

    وای وای چطور شد؟

    (Vay vay what happened?)
    بذار ببینم چطور شد

    (Let me see what happened)
    وای وای چطور شد؟

    (vay vay what happened)
    آخ آخ آخ ولوشد

    (akh akh he passed out hahah)
    وای وای چطور شد؟
    نه نه، نه نمیگم چطور شد
    (No no I won't say what happened)

    وای وای چطور شد؟
    آخه چیکار داری چطور شد

    (Its none of your business what just happened)

    وای وای چطور شد؟
    حاجی شمسی خانم قدسی خانم بابا شمسی خانم ولو شد

    (Haji, Mrs Shamsi passed out hahah)

    سلام حاجی جون

    (Hello, dear haji)
    رفته بودم مانیکوریست

    (I went to manicurist)
    بعدم پیش ادی توریست

    (Then to Edi who works at travel agency)
    وا
    دست دست

    (Clap Clap)
    بعدم پیش معلمم

    (Then to my teacher)
    که درس میده رقص توییست

    (Who teaches dance)
    وا
    دست دست

    رفته بودم مانیکوری
    بعدم پیش ادی توریست
    بعدم پیش معلمم

    که درس میده رقص توییست
    عجب عجب

    (strange, strange)
    تو سرسرای این شهر

    (In this city)
    هرجا قدم گذاشتم

    (Wherever I walked)
    هر جا سرک کشیدم

    (Wherever I searched)
    جز اسم تو ندیدم

    (I had not heard anything but your name (haji))
    شمع محل تو بودی

    (You were the candle among others)
    سپیده صبح تو بودی

    (You were the sun who shines in the morning)
    حاجی جون من تو بودی

    (Haji you were my everything)
    وای حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    آخه این کمره

    (Is this a back)
    یا فنره

    (or spring)
    حاجی این فنره یا شاه فنره

    (You dance or I dance very well its even better than a spring)
    وعده ما تهرونجلس نبش در لوس*انجلس

    (We will meet in tehrangeles where are persians live in Los Angeles)
    چی شد

    (what happened?)
    تهرانجلس نبش در لوس*انجلس
    جون


    به هر حال به هر حال


    (Anyway, anyway)
    به هر حال به هر حال

    بعد عمری

    (After so long)
    توی این شهر

    (In this city)
    هی از این شاخه به اون شاخه پریدن

    (Jumping from this tree to the other one)

    و به جایی نرسیدن

    (and did not reach anything)

    جون این مخلص بیچاره بیمایه کم پول گرفتار به لب آمد

    (This humble person became poor)
    و دو امر متضاد و متفاوت به حقیر گشت مسلم:

    (and I realized two totally different things)
    یا بدون هنر و کوشش و جدیت و تدبیر عمل کاری حسابی توی این شهر نتوان یافت

    (With out trying so hard, you can not find a very good job in this city)
    یا که با پشت هم اندازی، دغل سازی و خود سازی و خر کردن مردم

    (Or you have to be so smart and a liar to lie to people and earn tons)


    [ آهنگ های ایرانی و موزیک آلبوم های جدید در ایران ترانه ]

    بخور از جیب همه آبی و نانی و هماندم بفرست یه صلواتی به روان پاک این مردم دلخسته اواره کم پول گرفتار

    ( and eat from all peoples money and send salavat prayer to poor people)

    حاجی سر جدت قسم
    تو رو به جمالت قسم
    اینور قر بدم یار گله داره
    کی تو شهر فرنگ حوصله داره
    اونور قر بدم نقل و نبات نیست
    حاجی درد دلم رو هیچ دوا نیست

    بسه بسه بسه خسته*ام

    (Enough enough I am tired)
    بسه بسه بسه خسته*ام

    مبارک مبارک

    (Mobarak, mobarak)

    اگه حاجی از راه برسه و سلام و علیکی بکنه و با این و با اون دم بزنه

    (If Haji comes and say hi to people)

    جون من بگو

    (Let me know)

    مرگ من بگو

    (Let me know)

    به ما نمیگن حاجی یه تکون

    (Won't they say Haji dance?)

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    به ما نمیگن حاجی دو تکون؟

    نه نمیگن حاجی یه تکون

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم

    وعده ما تهرانجلس

    نبش در لوس*انجلس

    اونجا چه حالی دارم

    حال با صفایی دارم


    ***( Well, friend finally finished hahhaha this is just a wiered song and it was a very very famous song during 90's. The singer just explains how hard it is to move from Iran to USA ((( He says that he is not happy here but I don't think so he is pretty famous and successful) haahha
     
  10. ml1933 said:

    Default

    thank you so much!!!!!!!!!!!
     
  11. tannaz's Avatar

    tannaz said:

    Default

    no problem